دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

شازده خانوم کوچولو...

خاله سوسکه

سلام عشقم پریروز مهمون عزیزی داشتیم مامی مهربون که خونه تنها بود از صبح اومد پیشمون و تا عصر هم باهامون موند و برای دختر ناز و قشنگم یه هدیه خوشگل آورد یه چادر سفید با گلهای سبز(نه که دخملم سید خانومه همه گیفتهای سبز براش میارن) خلااااصه مامی همون روز چادر دخملی رو برید و عسلم سرش کرد و از اون به بعد با چادر الله اکبر می کنه آخه دخمل نااااازم عین مامان باباش نماز خونه دیییگههههه (آخه هر بچه ای به پدر و مادر خودش می کشه دیگه ) من و دخملم از مامی مهربون که انقدر همنامشو دوست داره و هیچ وقت دست خالی پیشش نمیاد ممنونیم دوست داریم مامی جون برای ما اومدنت پیشمون بهترین هدیست حالا عکسای عشقم با چادر نمازش   ...
20 بهمن 1392

شیطونیهای عشقم در نیمه اول14-13 ماهگییییییییی

بدون شررررررررررررررررررررررررح به خاطر تو عشقم و چون همییییشه زیر مبلها بودی مبلهمونو عوض کردیم اما حالا دیگه خانومی میری روی مبلاهای جدیییید ایخدااااااااااااااااا از دست بلا خانوووووووووم این هم دینای شاد و ذوق زده با دیدن مبلای جدیییییید ووروجک خانوم میری رو دسته مبل و برقو خاموش روشن می کنی آخه اون تو چیکار می کنی دختررررررررررررررر عمه مهدیه و پانیذ یه روز از صبح اومدن خونمون و با هم رفتیم یالیت خانوم خانوما اونجا هم از شیطونی دست بر نداشتی اینجا هم یه دوست پیدا کردی   ...
20 بهمن 1392

تولد تولد تولدت مبارکککککککککک

سلام عشقم چون شماموقع تولد اصلیت مریض بودی و عمه مهدیه هم ساری نبود با1.5 ماه تاخیر برات تولد گرفتیییییییییییییم الان هم عکساشو برات میذاارم قبل از همه بگم که ما قرار بود برات تولد کفشدوزکی بگیریم و چیزای مربوطش رو هم سفارش دادیم اما نمیدونم چرا ایمیلمون نرسید به دست شرکت مربوطه و مجبور شدیم یه تولد زمستونی کریسمسی با تزیینات خودمون برات بگیریم اول از همه عکسای پشت صحنه تولد که عمه مایده اومد و با کمک اون تزیینات تولدت رو ردیف کردیم اینجا هم ازش به خاطر کمکهاش تشکر می کنم مرسی عمه جونییییی اولش بادکنکها رو این شکلی چسبوندیم و بعدش که دیدیم به خاطر چسبوندن عکس روش سنگین میشدن و می افتادن مدلش رو عوض کردیم این...
20 بهمن 1392

مامان پر مشغله

  سلام عسل مامان خواستم تو این پست بابت دیر به دیر آپ کردن وبت ازت عذر خواهی کنم خوب عزیزم وقت نمیشه تازه اون قدری هم که میرسم تا آپ کنم یا گاهی اتفاقات جدید یادم میره یا اینکه اگر تونستم آپ کنم پستهات بدون عکس میمونن تا بعد مثلا آخر هفته ها وقت کنم و عکسات رو ردیف کنم و بذارم تو پستات که البته اینجوری بیشتر دوستانیکه به وبت سر میزنن متوجه عکسها نمیشن و همش پستهای بی عکس رو می بینن چیکار کنم عشقم دست تنهام با یه دنیا مسئولیت همین که بتونم به خوبی و بدون عذاب وجدان به مسائل روزمره عشقم برسم خودش کلی وقت می خواد  باز هم مامان تنها و پرمشغلت رو ببخششششششششششش ...
14 بهمن 1392

گیفتهای این ماهت

سلام عششششششقم عکسهای گیفتهای این ماهت     از این کلاهت خیلی خوشت اومده و برعکس بقیه کلاه ها که نمیذاری سرت کنم همش میاری و میگی بذارین سرم و البته بمناسبت 13.5 ماهگیت بردیمت پارک شادی و خیییییییییییلی هم خوشت اومد و تصمیم گرفتیم از این به بعد هر هفته ببریمت چون جوش مثل مهد کودک بود و این باعث میشه بهتر با همسنهات کنار بیای دیروز هم که اونجا بودیم خیلی با بچه ها خوش برخورد بودی و همه توپها  روجمع میکردی و به زور میدادی به نی نیها تااااازشم یکی از هین پارکها نزدیک خونه خودمون هم هست و اگه بابایی هم نبود خودمون میتونیم با هم بریم بوووووووووووس این هم از عکسای پارک شادی خیابو...
12 بهمن 1392

مامان قالب ساز

سلام عشقم من قبل اینکه برات وبلاگ درست کنم خیلی از اینترنت سر در نمیاوردم و وب باز نبودم اما از وقتیکه  وبلاگ نویسی روبرای شما شروع کردم هر روز یه چیز جدید یاد گرفتم واین رو مدیون وجود مبارک عشششقم هستم بذار یه مثال بزنم: مثلا اولش اصلا آپلود کردن عکس و اندازه مناسب در آوردنش برای آپلود  به خاطر همین هم پست های اولیه عکساش خیلی کوچیکه و همش دنبال یه فرصت مناسب می گردم تا برم و عکسا و مطالبش رو اصلاح کنم و سیدی وبت رو سفارش بدم اما مگه وقت می کنمممممممممممممممممممم تازه وقت اینکه خاطرات این روزهات رو بنویسم هم بزور دارم آخه من خیلی مامان خوبی ام و سعی می کنم همه وقتم رو برای شما بذارم تا در آینده حسرت این...
12 بهمن 1392

یکشنبه 92/9/9

سلام گل قشنگم امروز رفتیم چکاپ پیش دکتر نخشب و من برات تیپ پسرونه زدم تا متفاوت باشی این هم عکست با تیپ پسرونت قبل حرکت اونجا همه از اینکه چقدر زود راه افتادی تعجب می کردن و منم تو دلم همش دعا می خوندم تا چشم نخوری اونجا کلی نی نی بود که شما از همشون خوشگل تر و البتتتته با هوش تر بودی و با همشون ور میرفتی البته بیشتر  با پسرها بازی می کردی (بی حیا خانوم) و من هم چند تا عکس ازت با نی نیها انداختم تازه همش میترسوندیشون و هااا هاا می کردی                              &nb...
7 بهمن 1392

92/9/11 دوشنبه

سلام عروس خانم خوشگلللللللللللل امروز من و شما و بابایی و  امیرعلی و مامانش رفتیم آتلیه آرایشگاه تخصصی کودک کوی سنگ اونجا در اصل آرایشگاه تخصصی کودکه که آقای آرایشگر مهربونش اول با وسایل بازی وتوپ و چیزای دیگه کلی با نینی ها بازی می کنه بعد هم که نی نیها باهاش دوست شدن موهاشونو درست  میکنه اونجا کنار اتاق آرایش یه آتلیه هم هست که نی نیهای خوشگل شده عکس هم میندازن تاااااازشم یه شهر بازی کوچولو هم کنار این دوتا اتاق هست که با هم یه مجموعه جالب و خوب برای نینی ها میشن امیرعلی و مامانش چند روز پیش برای کوتاه کردن موهاش رفتن اونجا و وقتی این مجموعه رو دیدبه منم اطلاع داد و با هم قرار گذاشتیم تا امروز بریم و براتون ...
7 بهمن 1392

مامان اقتصادی چهارشنبه 92/9/13

سلام گل قشنگممممممممممممممممممممممم میخوام یه چیز برات تعریف کنم که وقتی بزرگ شدی و به کنه قضیه پی بردی از تعجب شاخهات رو سرت سبز میشه خوشگل مامان وقتی شما 5/5 ماهت بود و بهمراه امیرعلی و مامانش داشتیم می رفتیم تهرااااان  بابایی برای من یه شارژ10 تومنی خرید و من این شارژ رو تااااااااااااااا امروز که شما 11/5 ماهته نگه داشتم یعنی بیشتر از 6 ماه جالبه مگه نهههههههههههههه حتما به داشتن یه مامان  خوب و اقتصادی مثل من به خودت می بالییییییییییییییی هاهاهاها به هر کی گفتم کللی تعجب کرد و ازم ایراد گرفت که چقدر خسیسم ولی من علت اصلی نگه داشتن این شارژ رو بهت می گم : آخه میدونی خانومی از وقتی گلم بزرگتر شده دیگه یا...
7 بهمن 1392